روز 12 دسامبر، روز حمایت از بیماران کلیوی در حالی است که آمارهای جهانی خبر از 550 میلیون بیمار کلیوی می دهد.
این به معنای آن است که از هر 10 نفر انسان به ظاهر سالم، یک نفر به نوعی مبتلا به یکی از انواع بیماری های کلیوی است. باید گفت کمبود کلیه در جهان به بحرانی اجتماعی تبدیل شده، بطوری که در هر 10 دقیقه یک بیمار دیالیزی در امریکا بدون استفاده از پیوند کلیه، جان خود را از دست می دهند و حدود 50 هزار نفر نیازمند به پیوند کلیه در این کشور وجود دارند.
در ترکیه نیز حدود 20 هزار نفر در انتظار دریافت کلیه هستند. آمار رو به فزاینده این بیماری به گونه ای است که بعضی از کشورهای جهان، 25 درصد بودجه بهداشتی درمانی را صرف دیابت می کنند. در کشورهای در حال توسعه تعداد بیمارانی که برای ادامه زندگی به دیالیز یا پیوند کلیه نیاز خواهند داشد، طی دهه بعدی دو برابر میشود، در حالی که در بسیاری از این کشورها برای بیشتر بیماران، امکان پیوند و دیالیز به علت هزینههای بالای آنها وجود ندارد.
مثلا در هند فقط ۱۰ درصد بیماران میتوانند از دیالیز یا پیوند کلیه استفاده کنند. این در حالی است که تشخیص بیماری مزمن کلیه در مراحل اولیه میتواند تا حد زیادی از رشد و پیشرفت آن جلوگیری کند و مرگ و میر ناشی از این بیماری را کاهش دهد. از آنجا که بیماری کلیوی یک بیماری خاموش است و اغلب دیر تشخیص داده میشود، بسیاری از سیستمهای بهداشتی در کشورهای مختلف جهان، نسبت به این بیماری هوشیار شدهاند و به این نتیجه رسیدهاند که اگر امروز وارد عمل نشویم، تعداد زندگیهایی که در نتیجه بیماریهای کلیوی از دست خواهیم داد، بیشتر خواهد شد.
امروزه ۵/۱ میلیون نفر در دنیا دیالیز خونی، یا پیوند کلیه شده اند که در صورت بی توجهی دولت ها و مردم، این آمار می تواند ظرف چند سال آینده دو برابر شود. روزهای جهانی که به مناسبت بیماری های مختلف نام گذاری می شود نشانه وسعت رشد ابتلای انسانها در گوشه گوشه این دنیاست و از سوی دیگر، هشدار برای بشریتی که بی تفاوت، نسبت به سلامتی خود، درگیر اتفاقات دیگر زندگیست. قطعا این عاقلانه نیست که با کابوس بیماری زندگی کنیم اما در نظر نگرفتن شرایطی که در آن وضعیت سلامتی از موقعیت ثبات خارج شود نیز نمی تواند نشانه دوراندیشی ما باشد.
همانطور که همگی می دانیم در کانادا ( استان انتاریو ) از پوشش صد درصد بیمه برخوردار نیستیم. شاید در حالت عادی این مسئله تاثیر چشمگیری در زندگی ما نگذارد. برای مثال هر ازگاهی به دارویی نیازمند شده و از عهده هزینه های آن بر می آییم اما در برخورد با بیماری های سخت، متاسفانه وضعیت عادی زندگی کاملا دگرگون می شود.
فرد بیمار با هزینه های عادی و معمولش که اکنون بیکاری و بیماری و هزینه های دارو و … بر آن اضافه گشته، مواجه می شود و همه اینها در حالتی است که نگرانی از چگونگی روند درمان نیز با آن همراه خواهد بود.
باید گفت در دنیای امروز بیماری سخت مترادف با مرگ قلمداد نمی شود اما برای درمان آن قطعا باید شرایط مالی مناسبی داشت. بیمه بیماری های سخت، از آنجایی که با حضورش می تواند در بهبود وضعیت مالی بیمار کمک موثری باشد، یکی از بهترین بیمه های رایج در دنیای بیمه قلمداد می شود. از آنجا که احتمال وقوع بیماری سخت در افراد 1 نفر در هر 3 نفر می باشد، نقش این بیمه ، ناگفته پیداست. آیا در این دنیا کسی هست که بتواند مطمئن باشد یکی از آن سه نفر نخواهد بود؟!…