همانطور که میدانید هر ساله هزاران کانادایی در همه سنین برای جمع آوری کمک در راستای مطالعات پیرامون سرطان سینه می دوند. روز یکشنبه 3 اکتبر، بانک CIBC برگزار کننده اصلی این مراسم بود. علت برپایی چنین حرکتی معلوم است چرا که بر اساس تحقیقات جامعه سرطان کانادا 19 هزار مورد جدید سرطان سینه نیز در کانادا تشخیص داده شده و 5 هزار و 300 زن کانادایی هر ساله از این بیماری میمیرند. میزان شیوع بیماری با بالا رفتن سن افزایش مییابد و زنان 75 سال به بالا ریسک بالاتری دارند.
سرطان سینه در مردان هم دیده میشود. اما این بیماری در زنان 100 بار بیشتر از مردان است. در 60 سال اخیر به طور متوسط سالانه 1 تا 4 درصد به میزان بروز سرطان سینه در کشورهای مختلف جهان افزوده شده است. سرطان سینه شایعترین سرطان در زنان است و مشکل اصلی سلامت در بسیاری از کشورهای دنیا به خصوص در کشورهای پیشرفته همین بیماری است.
سرطان سینه هر چند شایعترین نوع سرطان در زنان است، اما ویژگی خاص آن در مقایسه با سایر سرطانها قابل درمان بودن آن است. انجمن سرطان آمریکا تخمین زده است که در آمریکا حدود 203 هزار و 500 مورد جدید سرطان سینه تشخیص داده شده و در حدود 40 هزار بیمار هر سال از این بیماری میمیرند و حدود یک هشتم زنان آمریکایی که به سن 85 سالگی میرسند در بسیاری مواقع در طول زندگیشان این بیماری را بروز میدهند.
براساس آمار موجود ، سرطانها و سوانح، دومین عامل مرگ و میر پس از بیماریهای قلبی ـ عروقی محسوب میشوند كه متأسفانه سالانه جان بیش از 550 هزار نفر را میگیرند. به طوری كه سازمان جهانی بهداشت افزایش انواع سرطان را در جهان هشدار داده است.
كارشناسان بهداشتی معتقدند: این بیماری ترس و وحشت زیادی را در بین مبتلایان بوجود میآورد كه تا آخر عمر با آنان همراه است و این در حالی است كه هزینههای سنگین و كمرشكنی را به بیمار و خانوادهاش تحمیل میكند و متاسفانه عده زیادی بر این باورند که بیمه تامین اجتماعی ( اهیپ) می تواند آنها را در روز نیاز کمک کند. شاید عده ای با دیدن فان ریزینگ های مختلف متوجه شده باشند که شخص یا گروهی برای هزینه های داروهای شیمی درمانی، نیازمند کمک هستند اما هنوز باور عمومی این واقعیت تلخ را هضم نکرده است.
بدون هیچ توضیح اضافه ای در خاتمه متنی را که از سوی سازمان حمایت از بیماران سرطانی منتشر شده و نمایانگر تنها گوشه ای از وضعیت خانواده هایی است که با بیماری های صعب العلاج روبرو هستند را می آوریم.
این نوشته ای است از مادری معلم که برای سرطان پسرش رایان مدت 3 ماه مرخصی گرفت و در بیمارستان کنار فرزندش ماند. او می گوید روزی با همسرم به داروخانه برای گرفتن داروهای رایان مراجعه کردیم، من مشغول گرفتن بطری آب بودم که صدای بلند همسرم را شنیدم. او داد زد چه می گویید؟ یکی از داروهای رایان 3942 دلار بود و ما برای 4 ماه به آن دارو نیاز داشتیم و این مبلغی معادل 16 هزار دلار می شد. او در گوشه ای دیگر می نویسد در این زمانها یکی از والدین کارش را ترک می کند و معمولا این مادر است که شغلش را کنار گذاشته و نفر بعدی به تنهایی قادر به پرداخت هزینه ها نیست. در این خانواده از آنجا که باید برای پارکینگ بیمارستان هم مبلغی پرداخت می کردند آنها به ناچار نوبتی کنار فرزندشان می ماندند.
در مرحله نخست ، خانواده فقط به سلامت فرزندش و زنده ماندن او می اندیشد، اما به تدریج متوجه وخامت اوضاع می شوند. این مادر می نویسد : مجبور شدم خانه خود را برای فروش بگذارم و حتی برای هزینه های رفت و آمد به بیمارستان از دوستان و اقوام قرض گرفتم. امروز رایان 19 سال دارد. او دوره درمانی خودش را در سال 2007 به پایان رساند و در حال حاضر مشغول تحصیل در رشته حقوق می باشد و احتمال بازگشت بیماری اش در 10 سال آینده 50 درصد است. این در حالی است که او می توانست از بدو تولد بیمه ای در این خصوص داشته باشد.