شاید برای کسانی که جدایی را تجربه نکردهاند، همه چیز در حد آمارها و اعداد صعودی انسانهای متارکه کرده باقی بماند، اما واقعیت لمس جدایی و اثرات آن بر زن، مرد و فرزندان، بسیار دردناک و گاه غیر قابل بهبود وصف شده است.
بسیاری از افراد تصور میکنند در جدایی و طلاق، شکست خورده اصلی زنان هستند و مردان چندان احساس بدی ندارند. در صورتی که مردان در بسیاری موارد به اندازه زنان و حتا بیشتر از آنها احساس یاس و شکست کرده و در عین حال سعی می کنند احساسات خود را پنهان و فقط خشم را بروز دهند.
درگیر طلاق شدن یک مساله زمانبر و احساسی میباشد و استفاده از یک مشاوره خوب مالی، بیمه و سرمایه گذاری موردی است که بسیاری از افراد آن را نادیده می گیرند.
نکتهای که گاه در پشت داستان طلاق با بیتوجهی روبرو میشود، زندگی فرزندی است که اینک یکی از پشتوانههای زندگی را از دست داده و قرار است فقط با یکی از زوجین زندگی کند و سوالی که باید طرفی که حضانت فرزند را پذیرفته از خود بپرسد این است که در صورت بیماری، وقوع حادثه و یا فوت، چه کسی میتواند هزینههای زندگی کودکش را بپردازد؟
در بسیاری از موارد دیده شده زنان پس از جدایی با ابراز احساسات منفی از قبیل غم، یاس، نفرت، خشم، کینه و نیاز به حمایت اطرافیان با موضوع کنار میآیند، اما مردان سکوت میکنند در حالی که وضعیتی عصبی دارند و در نتیجه ناگهان دچار سکته، کمر درد یا انواع دردهای جسمی میشوند.
تمام اینها ناشی از سرکوب درد در درون آنهاست. طلاق علاوه بر این که فشار روانی زیادی را بر زوجها وارد میکند برای کودکان نیز استرسزا، غمانگیز و گیجکننده است. کودکان در هر سنی که باشند به هنگام جدایی والدین از یکدیگر نمیتوانند عصبانیت و خشم خود را از آن چه روی داده است، مخفی کنند.
ترس و اضطراب بهخصوص دامنگیر بچههایی میشود که مدارس ابتدایی را میگذرانند. طلاق با خود حس عدم امنیت را در کودکان میپروراند. پس از طلاق، برخی از فرزندان از حس عمیق ناتوانی رنج میبرند.
بچههای کوچکتر گاه فکر میکنند که والدین در فکر ترک آنها هستند و این حس ناامنی آنها را تشدید میکند و از سوی دیگر، درگیری والدین نیز استرس و اضطراب بچهها را شدت میبخشد.
اینها واقعیت رویارویی با طلاق است و تمام افرادی که در داخل مثلث خانواده قرار دارند از تبعات آن خارج نیستند. بهترین چیزی که میتوان در این زمینه پیشنهاد کرد بیمههایی است که چنین شرایطی را پیشبینی کردهاند. بیمههایی از قبیل بیمه عمر و یا بیماری سخت، میتواند مبلغی را بصورت یکجا به ما و یا وارث ما بپردازد.
در مورد بیمه عمر، اگر فرزند ما کمتر از 18 سال دارد، همچنین میتوانیم نام کسی که میتواند این پول را صرف وی نماید در بیمه نامه درج نماییم و البته نام این شخص را میتوانیم هر زمان که مایل بودیم تغییر دهیم) و بیمههایی نیز طراحی شدهاند که میتوانند به طور ماهیانه، مبلغی را به فرزند ما پرداخت نماید.
نکتهای که در تمام این بیمهها وجود دارد، بخش حمایتی آن است که قسمت مالی بیسرپرستی فرزند را در زمان بیماری، ناتوانی جسمی و در نهایت فوت، پوشش میدهد.
میتوان گفت جدایی دردناک است اما بیتوجهی به زندگی هر یک از والدین در دوره تنهایی و همچنین بیفکری نسبت به آینده فرزندان، دردناکتر است.