بر اساس قولهای دولت فدرال که در مورد یاری رسانی به خانوادهها و والدین بیمار تنظیم شد، در اوایل ماه جاری، دولت فدرال اعلام کرد که به خانوادههایی که فرزندشان در حادثهای مفقود شده یا از بین رفته است، مبلغ ۳۵۰ دلار پرداخت خواهد شد که به طور هفتگی و به مدت ۳۵ هفته ادامه خواهد داشت.
همچنین قول داده شده بود که والدینی که به دلیل بیماری فرزندشان قادر به کار کردن نبوده و میبایست وظیفه مراقبت از آنها را به عهده بگیرند هم در این طرح گنجانده شوند. اما امروز شرایط به گونهای است که افرادی مثل خانم شارون رات، که اخیرا دخترش کالین در حال گذراندن مراحل درمان سرطان بوده و این خانم در این مدت مجبور به گرفتن مرخصی بدون دستمزد شده است، از دولت فدرال توضیح میخواهند. آنها میخواهند بدانند که چرا برای افرادی در چنین موقعیتهای دشواری هیچ جایی در این طرح در نظر گرفته نشده است.
هر چند که خانم رات، پیشاپیش جواب دولت به این مسئله را حدس میزند، او میگوید: به احتمال قوی آنها خواهند گفت که این امر به دلیل شرایط خاص و محدودیتهای مالی موجود بوده است. دولت، دوران سخت همراه با کمبود مالی را میگذراند و البته در همین شرایط شاهد حوادث تلخی از این قبیل هستیم که در آن شماری از کودکان زیر ۱۸سال به وسیله افراد ناشناس ربوده و یا کشته شده و تعداد قابل توجهی هم مبتلا به بیماریهای سخت و صعب العلاج هستند.
تنها ۱۵۰۰ کودک به طور سالانه مبتلا به انواع سرطان تشخیص داده می شوند.
خانم رات معتقد است همانطور که هر کسی به بیماری مبتلا بوده و قادر به کار کردن نباشد، از مزایای بیمه بیکاری برخوردار میشود، باید در مورد مراقبت و پرستاری از کودکان بیمار و دارای شرایط سخت برای مدت زمان طولانیتر نیز این مزایا به والدین و سرپرستان تعلق بگیرد. البته این کارزاری است که خود خانم رات، از ۹ سال قبل، یعنی از زمانی که کالین ۶ سال داشت و بیماری سرطان برای او تشخیص داده شد، راهاندازی کرد.
کالین برای مدت بیش از یکسال به بیمارستان مراجعه میکرد و در این زمان به دلیل کاهش شدید سیستم دفاعی بدن و افت قوای عمومی، قادر به مدرسه رفتن نبود. در طی این مدت خانم رات و همسرش به طور نوبتی از محل کار خود بدون دریافت دستمزد، مرخصی میگرفتند تا بتوانند از دخترشان مراقبت کنند. فشار روانی قبل توجه بر روی آنها از یک سو و رسیدن مجموع درآمد ماهیانهشان به نصف درآمد سابق از سوی دیگر، موجب شد تا آنها در پرداخت مخارج خانه خود نیز با مشکل مواجه شوند و در نتیجه مجبور به تنظیم مجدد وام پرداختی ماهانه برای منزلشان شدند.
پاییز سال گذشته، خانم رات، همراه با کالین که آن زمان ۱۵ سال داشت همراه یکی از دوستان خانوادگیشان که بانویی سالخورده به نام اودینا ادی است (چندی پیش پسر خود را به دلیل ابتلا به سرطان از دست داده بود) برای ملاقات با وزیر منابع انسانی دولت فدرال، دایان فیتلی به دفتر کار او در اتاوا رفتند.
در طی این دیدار، چند نفر از اعضای این دفتر و همکاران وزیر با این گروه سه نفره به گفتگو نشستند و به اشاره و توضیح چند مورد پرداختند که شامل مصوبهای در برنامه انتخاباتی حزب محافظه کار ( که یک سال پیش از آن تاریخ به تصویب رسیده بود) میشد، مصوبه ای که به موجب آن قول داده شده بود که: “بیمه شغلی پدران و مادرانی که فرزندانشان مفقود یا کشته شدهاند و یا مبتلا به بیماریهای سخت و صعب العلاج هستند را به زودی افزایش دهد”. خانم رات می گوید در حالی این دیدار را ترک کرد که میاندیشید این نهاد دولتی به زودی به صحبتها و وعده هایش جامه عمل خواهد پوشاند.
او بیان می کند:
“به این باور رسیدم که در برنامه بودجه دوره آینده ( که آغاز آن از ماه مارچ سال گذشته بود ) این طرح در بودجه دولت در نظر گرفته خواهد شد.”
اما واقعیت این بود که این طرح در برنامه بودجه دولتی گنجانده نشد.
سخنگوی خانم وزیر در ایمیلی به اظهار این موضوع پرداخت که هر چند دو گروه والدین مورد اشاره در یک جمله از طرح تصویبی نام برده شدهاند، اما در واقع، در هنگام وضع قوانین آنها هر یک در ” طبقه بندی جداگانه ای” قرار میگیرند و “دو گروه مجزا” را تشکیل میدهند.
خانم رات اظهار میکند که او احساس سردرگمی میکند و بر این باور است که”مورد خیانت” قرار گرفته است.
او میگوید:
من از آقای هارپر میخواهم که به من و دخترم کالین، به طور رو در رو و مستقیم، بگوید که چرا ایشان این امکان را از کودکانی که دچار سرطان هستند و میتوانند با این مرض مقابله و مبارزه کنند را نادیده میگیرد؟ چرا این واقعیت که تحقیق و پژوهش در زمینه سرطان، گامی بسیار مثبت و موثر بوده و هست را نادیده میگیرد؟ و چرا ایشان اصرار دارد که اجازه بدهد والدین کودکان سرطانی دچار گرفتاریها و فشارهای مالی متعدد باشند؟
به موجب قانون ” اختصاص مزایای دلسوزانه” از طرف دولت فدرال، به والدینی که فرم پر کرده باشند و به وسیله آن اظهار کنند که احتمال آنکه فرزندشان در ظرف ۲۶هفته آینده فوت کند بالاست، پرداختی دارای سقف ۶ هفتهای ، تعلق می گیرد.
به طور حتم، تنها دلخوشی اکثر این والدین، امید به زنده ماندن فرزندشان است. همانطور که کالین نوجوان، تا امروز از این بیماری جان سالم به در برده است، امروز او نوجوان سالمی است و نمره دروس دبیرستانیاش بالای ۹۰ درصد میباشد. او دوست دارد که در آینده دکتر شود. اما او این احساس را نیز دارد که در مبارزه با بیماریاش، از طرف دولت مورد بیاعتنایی و بیمهری قرار گرفته است.
کالین میگوید:
بخش بزرگی از موفقیت من در مبارزه با سرطان، به خاطر این واقعیت بوده که پدر و مادرم در همه لحظات در کنار من بودند. او افزود: آیا مشاهده این واقعیت که فرزندی برای حفظ زندگیاش میجنگد، از دشوارترین شرایط قابل تصور در زندگی یک پدر و مادر نیست؟ پدر و مادرها نباید مجبور به از دست دادن شغل خود در چنین شرایطی شوند.
گزارش از روزنامه گلوب اند میل، گلوریا گلوی ترجمه: آیدین مختاری ***
مشکلات مالی و فشارهای روحی، پیامد بیماریهای سخت و ناتوانی جسمی هستند. برای جلوگیری از قرار گرفتن در شرایطی مانند رخداد بالا که نه از آن گریزی است و نه به نظر می رسد راه چارهای در زمان فعلی باشد، بهتر است با اخذ بیمههایی در این خصوص، از نگرانیهای مالی در دوران بیماری بکاهیم.
از تاریخ ۱۵ جون امسال، حق بیمه نامه برای برخی از بیمه ها از جمله بیمه بیماری های سخت تا سقف ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت، پس اگر تا کنون این بیمه را اخد نکرده و یا مایل به هر گونه تغییر در بیمه نامه تان هستید قبل از بالا رفتن قیمت، نسبت به آن اقدام فرمایید. طبعا تغییرات در بیمه نامهها نیز پس از ۱۵ جون، مطابق با ارقام جدید خواهد بود. با دور اندیشی، فردای غیرقابل پیشبینی را بر خود و اطرافیانمان، شیرین کنیم.
پیشنهاد میکنیم در جهت حفظ زندگی بهتر، از بیمههایی نظیر بیمههای تکمیلی، بیماریهای سخت، ناتوانی جسمی و از کارافتادگی و مراقبت ویژه در زمان مناسب با توجه به سطح نیازتان اختیار کنید.